امیرخسرو دهلوی:تن پاکت که زیر پیرهن است وحده لاشریک له، چه تن است
❈۱❈
تن پاکت که زیر پیرهن است
وحده لاشریک له، چه تن است
هست پیراهنت چو قطره آب
که تنک گشته بر گل و سمن است
❈۲❈
با خودم کش درون پیراهن
که تو جانی و جان من بدن است
تازیم، در غم تو جامه درم
وز پس مرگ نوبت کفن است
❈۳❈
دل بسی برده ای، نکو بشناس
آنکه خسته ترست از آن من است
اندر آی و میان جان بنشین
که تو جانی و جان ترا بدن است
❈۴❈
گفته ای، ترک تو نخواهم گفت
ترک من گو چه جای این سخن است
دهن تنگ را حدیث فراخ
چون همی گویی، آخر این چه فن است
❈۵❈
دل خسرو خوش است با تنگی
که مرا یادگار ازان دهن است
کامنت ها