امیرخسرو دهلوی:یار ما دل ز دوستان برداشت مهر دیرینه از میان برداشت
❈۱❈
یار ما دل ز دوستان برداشت
مهر دیرینه از میان برداشت
من نخواهم کشید هر چه کند
دل که از وی نمی توان برداشت
❈۲❈
دی به تندی بلند کرد ابرو
از پی کشتنم کمان برداشت
خواستم جان به عذر پیش برم
هجر خود رفت و پیش ازان برداشت
❈۳❈
عهد کردم که درد دل نکنم
درد دل مهر از زبان برداشت
در دل او نکرد کار، ار چه
سنگ از افغان من، فغان برداشت
❈۴❈
چشم او هیچ کم نخواهد شد
دل بیامد، مرا ز جان برداشت
رفتم امروز تا نخواهد کشت
سر نخواهم ز آستان برداشت
❈۵❈
ترک سودای خام کن، خسرو
که وفا رخت ازین دکان برداشت
کامنت ها