امیرخسرو دهلوی:بنده را با تو دوستداری خوست گر چه تو بنده را نداری دوست
❈۱❈
بنده را با تو دوستداری خوست
گر چه تو بنده را نداری دوست
آن نه چشمی ست کز کرشمه ناز
دیده را هر نظر که هست در اوست
❈۲❈
گرد ابروی تست جای نماز
باز در چشم بنده آب وضوست
با من از زلف تو بد است، چه باک؟
هر چه بد نیست، روی تو نیکوست
❈۳❈
فتنه چشم تو نمی خسپد
زانکش از غمزه خار در پهلوست
چون تو بر لب نمی نهد لب را
شکر اندر لب تو تو بر توست
❈۴❈
وصف زلف تو کرد خسرو، از آنست
که ز لطفش همه جهان خوشبوست
کامنت ها