امیرخسرو دهلوی:ای داشته به سر ز رعونت کلاه کج سر کج مکن که کج بودش جایگاه کج
❈۱❈
ای داشته به سر ز رعونت کلاه کج
سر کج مکن که کج بودش جایگاه کج
سیلی باد بین که چسان افگند به خاک
غنچه که می نهد دو سه روزی کلاه کج
❈۲❈
از چشم راست بین همه را، کز کژی بود
کردن به مردمان ز تکبر نگاه کج
در نیک کوش کت بد و نیک ار به طینت است
کز خاک راست است بر آید گیاه کج
❈۳❈
گمراهیت به بادیه های کج افگند
تو راه راست گیر و رو، ار هست راه کج
دنیا به عهد تو نشود بر مراد تو
کز زور دست تشنه نشد راه چاه کج
❈۴❈
خسرو حساب خویش ترا داد راست پند
تو خواه راست دان سخنش را و خواه کج
کامنت ها