گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:توانگری به دل است، ای گدای با صد گنج چو راحتی نرسانی، مشو عذاب النج

❈۱❈
توانگری به دل است، ای گدای با صد گنج چو راحتی نرسانی، مشو عذاب النج
همانست گنج که دیدی چو خاک هر گنجی که زیر خاک نهی، خاک بر سر آن گنج
❈۲❈
خرد ز بهر کمال و کنیش آلت مال چو ابلهان به ترازوی زر سفال مسنج
مدو چو مور تهیگه تهی که در سالی نخورد یک جو و پامال شد به بردن رنج
❈۳❈
ز خوی زشت پس از مردن تو هم چه عجب که استخوانت کند سنگ چون صف شطرنج
نه زنده، مرده بود آنکه سنگ پیوسته تنش به رنگ به سودا و روح در افرنج
❈۴❈
ز بهر سنگ ملمع که آیدت در دست بسا کسان که شکستی به سنگ شان آرنج
ز بهر سیم و درم صد شکنجه بیش کنی که ایستاده نماز اوفتد برانت شکنج
❈۵❈
دو پنجه با تو زده شیر چرخ و تو با خود گرفته راست سه پنجاه در سرای سپنج
چنان به لذت نفسی، که گر شود ممکن به حرص حس ششم در فزایی اندر پنج
❈۶❈
خوبی چکان که شود خونت آب در ره دین نه آن خویی که چکد از رخت کرشمه و غنج
به باغ گل ز خوی باغبان دمد نه ز آب گمان مبر تو که بی رنج بردمد نارنج
❈۷❈
اگر چه ناخوشت آید نصیحت خسرو شفاست آن همه، از تلخی هلیله مرنج

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها