امیرخسرو دهلوی:ای دستت از نگار سفید و سیاه و سرخ وی چشمت از خمار سفید و سیاه و سرخ
❈۱❈
ای دستت از نگار سفید و سیاه و سرخ
وی چشمت از خمار سفید و سیاه و سرخ
از برگ و از سپاری و از رنگ چونه شد
دندان آن نگار سفید و سیاه و سرخ
❈۲❈
رفتی و در فراق تو چشمم ز گریه گشت
چون ابر نوبهار سفید و سیاه و سرخ
سازم نثار آن رخ زیبا، گرم بود
در کیسه صد هزار سفید و سیاه و سرخ
❈۳❈
خسرو ردیف این غزل از بهر امتحان
آورده در قطار سفید و سیاه و سرخ
کامنت ها