گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:مگر غنچه ز روی یار من شرمنده می‌آید؟ که با چندان نکورویی نقاب افگنده می‌آید

❈۱❈
مگر غنچه ز روی یار من شرمنده می‌آید؟ که با چندان نکورویی نقاب افگنده می‌آید
نگار من که دی گیسوکشان رفته‌ست در بستان کنار لاله را اینک به مشک آگنده می‌آید
❈۲❈
مبارک روی جانان دید خواهم عاقبت روزی چه فال است اینکه، یارب، بر زبان بنده می‌آید
من امروز از طریق اشک خون‌آلود خود دیدم که بنیاد دل پرخون من برکنده می‌آید
❈۳❈
به عاقل عشق ندهد جان، ز مرده کس نریزد خون همه پیکان خوبان بر درون زنده می‌آید
الا، ای ابر نوروزی، اگر عاشق نه‌ای بر کس مکن بی‌موجبی گریه که گل را خنده می‌آید
❈۴❈
نگویی آخر، ای بلبل، که گل با سیم تو بر تو چرا در بزم سلطان با لباس ژنده می‌آید؟
خجسته آفتاب در شرف سلطان جلال‌الدین کزو هردم جهان را طالع فرخنده می‌آید

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Nima .
2022-04-20T22:53:38.7215913
بیت آخرش فکر میکنم راجع به جلال الدین خلجی (شاه هندوستان در سال ۱۲۹۶/۱۲۹۰ م) صحبت کرده و یه کتاب به نام مفتاح الفتوح رو برای ایشون نوشت فکر میکنم این غزل درمورد ایشون باشه حداقل دو بیت اخر که راجع به ایشونه و مدحشون کرده