گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد

❈۱❈
پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد
پس از بیداری بیسار دیدم، لیک نی سیرش کز اول دیدنش هم راحتم افزود و خواب آمد
❈۲❈
رخش پژمرده دیدم، پرسش از گرماش می کردم لبش خاموش بود و گونه رخ در جواب آمد
مهش را سلخ کرد از نازکی مهتاب در شبها اگر چه آفتاب من میان ماهتاب آمد
❈۳❈
ز شادی گریه گویند و به چشم خویش می دیدم که دیدم روی آن خورشید و اندر دیده آب آمد
روان شد مردم دیده که بوسد سم شبدیزش که آن ماه سریع السیر در عین شتاب آمد
❈۴❈
نه گرد است این، که هست آن گرد دولت گرد رخسارش که زیر رایت منصور چون جان کامیاب آمد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها