گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:سخن می گفتم از لبهاش در کامم زبان گم شد گرفتم ناگهان نامش حدیثم در دهان گم شد

❈۱❈
سخن می گفتم از لبهاش در کامم زبان گم شد گرفتم ناگهان نامش حدیثم در دهان گم شد
دل گم گشته را در هر خم زلفش همی جستم که ناگه چشم بد خویش سوی جان رفت و جان گم شد
❈۲❈
ندانم دی کی آمد، کی ز پیشم رفت، کان ساعت هنوز او بود پیش من که هوشم پیش ازان گم شد
نهادند اهل طاعت دست پای زهد را، لیکن چو دیدند آن کرشمه، دست و پای همگنان گم شد
❈۳❈
چه جای طعنه، گر از خانه نارم یاد در کویی که در هر ذره خاکش هزاران خان و مان گم شد
من اندر عشق خواهم مرد، کی جان می برد هر کس ازان وادی که در وی صد هزاران کاروان گم شد
❈۴❈
در مقصود بر عشاق مسکین باز کی گردد چو در خاک در خوبان کلید بخت شان گم شد
قدم تا کی دریغ آخر کنون از حال مسکینان که عاشق خاک گشت و جانش اندر خاکدان گم شد
مرا گویند، بدگویان جهان خور، غم مخور چندین
چو خسرو گم شد اندر خود، حساب آن جهان گم شد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها