گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:مهش گویم، و لیکن مه سخن گفتن نمی داند گلش گویم، ولیکن گل گهر سفتن نمی داند

❈۱❈
مهش گویم، و لیکن مه سخن گفتن نمی داند گلش گویم، ولیکن گل گهر سفتن نمی داند
ز شب بیداری من تا سحر چشمش کجا داند؟ که او شب تا سحر کاری به جز خفتن نمی داند
❈۲❈
اگر گویم که حال من کسی آنجا نمی گوید صبا دانم که می داند، ولی گفتن نمی داند
به پاش افتاد زلف و یافت دستی بر لبش، لیکن زمین رفته ست پیوسته، شکر گفتن نمی داند
❈۳❈
همه آشفتگی خواهد سر زلف پریشانش ز خسرو، گو، بیاموزد، گر آشفتن نمی داند

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها