گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دلم برون شد از غمت، غمت ز دل برون نشد زبون شدم که بود کو ز دست غم زبون نشد

❈۱❈
دلم برون شد از غمت، غمت ز دل برون نشد زبون شدم که بود کو ز دست غم زبون نشد
به جلوه گاه نیکوان که هست جلوه بلا کسی درون پرده شد که از بلا برون نشد
❈۲❈
ز آب چشم عاشقان کجا ز دیده تر کند ز شوخی شکرلبان دل کسی که خون نشد
چه ناله ها که کرد دل که یار از آن خود کند رخ نکویی مرا چه حیلت است چون نشد؟
❈۳❈
چو مردنی شدم ز غم، چه جویم از کسی دعا؟ که از دعای مردمان حیات کس فزون نشد
ندانم این که چون زیم، حیات دل چسان بود؟ ز جادویی که خسرو از دلت به صد فسون نشد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ایلیا محمدی
2019-04-25T18:18:30
وزن شعر مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن میباشد