گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دولت نه به زور است و به زاری چه توان کرد با بنده نداری سر یاری چه توان کرد

❈۱❈
دولت نه به زور است و به زاری چه توان کرد با بنده نداری سر یاری چه توان کرد
من بر سر آنم که کنم جان به فدایت آری سر وصلم چو نداری، چه توان کرد
❈۲❈
صبر است دوای دل بیچاره محزون ای دل، چو تو بی صبر و قراری، چه توان کرد
ای مردمک دیده، اگر تیغ فراقش خون جگرت ریخت به زاری چه توان کرد
❈۳❈
بی یاد تو یک لحظه نفس می نزنم من ای دوست، گرم یاد نداری چه توان کرد
گر بنده بیچاره نوازند، توانند وز نیز برانند به زاری چه توان کرد
❈۴❈
جان در سر و کار تو کند خسرو بیدل لیکن تو به آن سر چو نداری، چه توان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها