امیرخسرو دهلوی:ای هم نفسان، یک نفسم باز گذارید دست از من دیوانه سرگشته بدارید
❈۱❈
ای هم نفسان، یک نفسم باز گذارید
دست از من دیوانه سرگشته بدارید
بی نام ونشانم به خرابات ببخشید
بیگانه ز خویشم، بر خویشم بگذارید
❈۲❈
یا معتکفم بر سر سجاده نشانید
یا مست و خرابم به در میکده آرید
گر زانکه صلاح از من آشفته بجویند
در خانه کنید و در خمار برآرید
❈۳❈
دست من و دامان شما جمله رقیبان
گر دامن معشوق به دستم بسپارید
در عشق علم گردم و در مذهب عشاق
منصور شوم، گر به سر دار برآرید
❈۴❈
وقت است، اگر خسرو مسکین گدا را
از خیل گدایان در خویش شمارید
کامنت ها