امیرخسرو دهلوی:گر چشم من از صورت تو دور نباشد دور از تو دلم خسته و رنجور نباشد
❈۱❈
گر چشم من از صورت تو دور نباشد
دور از تو دلم خسته و رنجور نباشد
مهجور شوم از تو و جز آه سحرگاه
سوزنده کسی بر من مهجور نباشد
❈۲❈
آن دیده چه آید که به روی تو نیاید؟
آن چشم چه بیند که در او نور نباشد؟
صد رنگ برانگیخت ز خون دل خسرو
نقش تو که در خامه شاپور نباشد
کامنت ها