گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:سروی چو تو در اچه و در تته نباشد گل مثل رخ خوب تو البته نباشد

❈۱❈
سروی چو تو در اچه و در تته نباشد گل مثل رخ خوب تو البته نباشد
دوزیم قبا بهر قدت از گل سوری تا خلعت زیبای تو از لته نباشد
❈۲❈
این شکل و شمایل که تو کافر بچه داری در چین و ختا و ختن و خته نباشد
بدخواه ترا در دو جهان روی سیه باد در دیده خصم تو به جز مته نباشد
❈۳❈
در جنت و فردوس کسی را نگذارند تا داغ غلامی تواش پته نباشد
سلطانی مسکین نکند میل به جنت در صحن بهشت ار طبق بته نباشد
❈۴❈
از پشت رقیب تو کشم تسمه چندین تا گنجفه اسب تو از پته نباشد
چون موی شد از فکر میانت تن خسرو تا همچو رقیبت خنک و کته نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

یکی
2016-03-14T04:27:25
همه ش که تته پته شد.اما نکته ی جالبش اینکه این مصراع، مته داشت. یعنی مته رو ایرانیا و هندیا 700 سال قبل کشف کرده بودن؟ ایولدر دیده خصم تو به جز مته نباشد
روفیا
2016-03-14T19:32:21
به دنبال پرسش جالب یکی در ویکی پدیا خواندم که تاریخچه پیدایش مته قاشقی به زمان فرمانروایی رم باستان بر میگردد! ولی تصور مته در چشم خصمان برای یک شاعر موسیقیدان کمی خشن است نیست؟!
یکی
2016-03-15T16:35:35
تا نباشد به رنگ روز چو شبتا نباشد به فعل نور چو نارشب اعدات را مباد کرانروز شادیت را مباد کنارپای بدگوی حاسدت در بندسر بدخواه و دشمنت بر دارانوری
یکی
2016-03-15T16:39:40
در طبع نکوخواه تو نوری و سروریدر مغز بداندیش تو ناری و دخانیمسعود سعد
حسین
2016-03-15T20:50:24
آّقا یکیاز افاضات ادبی شما بهره ها بردم خدا را شکر که از اینگونه اطلاعات و مطالعات محروم بوده ام من از ادب تنها این آموخته ام که به بانویی فرهیخته نگویم: ” اگر مقداری مطالعات ادبیاتی را افزایش دهید “و تشخیص بدهم نامهای بانوان را از آقایانبا ادبیاتتان خوب و خوش باشید
یکی
2016-03-15T16:19:54
حسین عزیز که جانم فدای نام قشنگ توشما می دانید فرق غزل با قصیده چیست؟ و توشیح و تلمیح و تضمین و تشبیب و دعا و نفرین و... یعنی چه؟و اینکه آیا اگر کسی اشکال سخن کس دیگری را باز گفت لازم است الفش را گفت تا یای آن هم برود؟حافظ وظیفه ی تو دعا گفتن است و بس!بسیاری از شاعران- حتی شاعران مودب ادبیات فارسی- در انتهای قصائد خویش انواع و اقسام عذاب های رایج و غیر رایج و ممکن و ناممکن را برای دشمن ممدوح خویش خواسته اند.بی ادبی می شود ولی انتهای این قصیده را بخوانید:انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر/
حسین
2016-03-15T14:46:48
آقای یکیشما که مطالعاتتان در ادبیات زیاد است ، لطفاً بفرمایید کدام قصیده سرا . به قول شما ” برای خصم، عذاب های دردناک تر از مته در چشم فرو بردن را خوستاه اند.“ یکی دو مثال هم میزدید تا ما بی سوادان از معلومات آن جناب بهره ای ببریم با پوزش که زحمت افزا شدم ، بالاخره اظهار فضل کردن هم هزینه ای دارد . ندارد ؟