گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ما را غم آن شوخ، اگر بنده نسازد این غمزده با حال پراکنده نسازد

❈۱❈
ما را غم آن شوخ، اگر بنده نسازد این غمزده با حال پراکنده نسازد
شیرین دهنش نازده صنع خدایست ورنه لب مردم ز شکر خنده نسازد
❈۲❈
سر تا به قدم جمله هنر دارد و خوبی عیبش همه آن است که با بنده نسازد
اکنون که مرا کشت، بگویند که باری خود را به ستم غمکش و شرمنده نسازد
❈۳❈
جانا، ز غمت مردم و از جور برستم گر بار دگر لعل توام بنده نسازد
گفتی که به افتادگی خویش دلت سوخت خود را که بود پیش تو کافگنده نسازد؟
❈۴❈
آخر ز دل خسرو بیچاره برون شو کاین خانه درین آتش سوزنده نسازد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها