گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:جانا، اگرم درد تو دیوانه نسازد خلقی همه از حال من افسانه نسازد

❈۱❈
جانا، اگرم درد تو دیوانه نسازد خلقی همه از حال من افسانه نسازد
از خون من خسته نشانی تو همی زلف کان موی پریشان ترا شانه نسازد
❈۲❈
چیزی ست درین دل که چنین می شوم از نی عاقل به ستم خود را دیوانه نسازد
خون منی، ای دل، ز جگر هم بده آبی کاین سوخته را شربت بیگانه نسازد
❈۳❈
باده به سفال آر که ما درد کشانیم کس از پی ما ساغر و پیمانه نسازد
خاک ره عشاق نیر زد سرم، آری دولت به سر هیچ کسان خانه نسازد
❈۴❈
چون عاشق صادق شدی، ایمن منشین، زانک شمشیر بلا بر سر مردانه نسازد
آن را که بود سوختگی چشم و چراغش چون سرمه ز خاکستر پروانه نسازد؟
❈۵❈
سودای بتان از سر خسرو شدنی نیست کاین مرغ وطن جز که به ویرانه نسازد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها