گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد سندان بود آن دل که در او یار نگنجد

❈۱❈
دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد سندان بود آن دل که در او یار نگنجد
در دل چو بود عشق، نگنجد خرد و عقل در مجلس خاص ملک اغیار نگنجد
❈۲❈
آن را سخن عشق رسد کو به دل از دوست صد تیر بلا گنجد و آزار نگنجد
جانا، به دل تنگ من اندوه تو بسیار در گنجد و صبر اندک و بسیار نگنجد
❈۳❈
گفتی که غم دیده و دل خور، مگری زار خویشی دل و دیده درین کار نگنجد
گر حسن فروشی به دگر جلوه برون آی تا در همه بازار خریدار نگنجد
❈۴❈
خواهیم که نقلی ز دهان تو بخواهیم بیهوده چه گوییم، چو گفتار نگنجد
دیوار و درت در دل من خانه گرفتند هر چند که در دل در و دیوار نگنجد
❈۵❈
کوشد که رهد خسرو بیدل ز غمت، لیک با حکم قضا حیله و هنجار نگنجد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

غلامعلی حامدبرقی
2016-09-08T16:53:33
با عرض سلام به نظرم کلمه وی اشتباهاً روی چاپ شده است : دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد سندان بود آن دل که در او یار نگنجد