امیرخسرو دهلوی:به هر درد و غمی دل مبتلا شد چرا یکباره یار از ما جدا شد؟
❈۱❈
به هر درد و غمی دل مبتلا شد
چرا یکباره یار از ما جدا شد؟
برید از دوستان خود به یکبار
دریغا، حاجت دشمن روا شد
❈۲❈
بگفتم عاشقان را ناسزایی
کنون عاشق شدم، اینم سزا شد
به رندی و به شوخی و به صد ناز
دل از من برد و آنگه پارسا شد
❈۳❈
شب از همسایه ها فریاد برخاست
مرا نالیدن شبها بلا شد
گرفتارش شدم با یک نگاهی
ز یک دیدن مرا چندین بلا شد
❈۴❈
وفا و مهربانی کرد با خلق
چو دور خسرو آمد، بی وفا شد
کامنت ها