امیرخسرو دهلوی:سوار من که ره در سینه دارد زبان پر مهر و دل پر کینه دارد
❈۱❈
سوار من که ره در سینه دارد
زبان پر مهر و دل پر کینه دارد
خیال اسپ او، شطرنج بازی
همه با استخوان سینه دارد
❈۲❈
ز سم بوسیدن شکر دهانان
سمند او به پا شیرینه دارد
ازین پس ما و درویشی، چو درویش
هوس پوشیدن پشمینه دارد
❈۳❈
کند بر ما جفاها و نداند
که حق صحبت دیرینه دارد
ازین مه نیست امروزینه این جور
که دل بر دوستان پر کینه دارد
❈۴❈
دل خسرو به پا مالد نترسد
مگر پا بر سر گنجینه دارد
کامنت ها