گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:جفا کن بو که این دل بازگردد دمی با جان من دمساز گردد

❈۱❈
جفا کن بو که این دل بازگردد دمی با جان من دمساز گردد
به رعنایی چنین مخرام و مستیز که شهری نیم کشت ناز گردد
❈۲❈
چو نامت گویم و ناله برآرم دل و جان همره آواز گردد
نگویم حال خود با کس نخواهم که کس با درد من انباز گردد
❈۳❈
چو ما مردیم بگشا روی و بگذار که درهای قیامت باز گردد
چه حد هر خسیسی لاف عشقت مگس نبود که صید باز گردد
❈۴❈
چه جای عافیت باشد دلی را؟ که گرد غمزه غماز گردد
گر آهو چند تگ دارد، نشاید که گرد ترک تیرانداز گردد
❈۵❈
کند افسانه روز بد خویش شبی گر خسروت همراز گردد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها