امیرخسرو دهلوی:زهر تن چشم او جان را بدزدد زهر دل زلفش ایمان را بدزدد
❈۱❈
زهر تن چشم او جان را بدزدد
زهر دل زلفش ایمان را بدزدد
هزاران عمر باید مزد دزدیدش
چو آن عیار ما جان را بدزدد
❈۲❈
بت محمل نشین زان ره که رفته ست
رهی خواهد بیابان را بدزدد
گرم ناوک زند خواهد دل من
که از بس شوق پیکان را بدزدد
❈۳❈
خوش آن ساعت که از وی بوسه خواهم
وی آن لبهای خندان را بدزدد
چو دزدانم کشد آن در و گوهر
چو گاه خنده دندان را بدزدد
❈۴❈
غمت دزدیده عقلم را که دیده ست
که دزد آید نگهبان را بدزدد
ز شرم مردمان تا چند چشمم
به دیده اشک غلطان را بدزدد
❈۵❈
نخسپد کس شب از افغان خسرو
اگر چه در دل افغان را بدزدد
کامنت ها