امیرخسرو دهلوی:فریاد، ز غمزه تو فریاد کز وی شغبی به عالم افتاد
❈۱❈
فریاد، ز غمزه تو فریاد
کز وی شغبی به عالم افتاد
فریاد رسی که رفت بر چرخ
ما را ز کرشمه تو فریاد
❈۲❈
تو مردم چشم ما و ما را
بر گوشه دل نیاوردی یاد
دریاب مرا که آهم از غم
چون صور صدای حشر درداد
❈۳❈
گر واسطه وصال نبود
آن کیست که نیست با غمت شاد؟
کامنت ها