امیرخسرو دهلوی:فریاد که عشق کهنه نو شد جان در کف عاشقی گرو شد
❈۱❈
فریاد که عشق کهنه نو شد
جان در کف عاشقی گرو شد
آزرده دلی که بود، گم گشت
دیرینه غمی که بود، نو شد
❈۲❈
یاری که ز ما حدیث نشنود
اندر حق ما سخن شنو شد
رویش دیدم، دلم بیفتاد
پایش به چه ذقن به گو شد
❈۳❈
باد سر زلف او بجنبید
صد خرمن صبر جو به جو شد
آورد صبا نشان کویش
اشکم بدوید و پیشرو شد
❈۴❈
دادم به قضا عنان خسرو
چون اسپ نشاط تیز دو شد
کامنت ها