گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:در ره بماند این چشم تر، کان شوخ مهمان کی رسد لب تشنه را خون در جگر، تا آب حیوان کی رس...

در ره بماند این چشم تر، کان شوخ مهمان کی رسد
لب تشنه را خون در جگر، تا آب حیوان کی رسد
شبها که من خوار و زبون باشم ز هجران بی سکون
غلتان میان خاک و خون تا شب به پایان کی رسد
❈۱❈
شب مونسم زهره ست و مه وین روز تنهایی رسید روزم دو دیده سوی ره مانده که جانان کی رسد
چند، ای صبا، بر روی او گویی گل خوشبوی من این گو که در پهلوی من سرو خرامان کی رسد
❈۲❈
ز اندوه و غم بیچاره من مانده اسیر و ممتحن این دست تیغ و آن کفن تا از تو فرمان کی رسد
هان، ای خیال فتنه جو، جانم برآمد ز آرزو کافر دلا، آخر بگو، کان نامسلمان کی رسد
❈۳❈
پیچان چو جعدم از جفا، لاغر چو مویم از عنا درهم چو زلفم از صبا کان مو پریشان کی رسد
بردی دل حیلت گرم تا بخشی از لب شکرم این رفت باری از سرم تا خود هنوزم آن کی رسد
❈۴❈
سر بر سر شمشیر شد، جان و دل از تن سیر شد رفتند یاران، دیر شد، خسرو بدیشان کی رسد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها