گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:چند گاهی دگر ار چشم تو در ناز بماند ای بسا دل که در آن طره طناز بماند

❈۱❈
چند گاهی دگر ار چشم تو در ناز بماند ای بسا دل که در آن طره طناز بماند
کعبتینی تو که غلتانی ازان چشم مقامر ای بسا سیل کز آن چشم روان باز بماند
❈۲❈
خاتم اندر دهن انگشت بگیرد ز دهانت ور دهانش ار کشی انگشت دهان باز بماند
روی تو دیدم و خط دود رسانید به چشمت ترسم آن دود به دنباله غماز بماند
❈۳❈
زر ندارم ز پی وصل، تنی دارم چون زر لیکن آن تیر به دندان به ته گاز بماند
نازکم کن که نکویی به کسی دیر نماند زشت باشد که نکویی برود ناز بماند
❈۴❈
دل خسرو به جفا سوختی و راز برون شد پرده دل چو بسوزد ز کجا راز بماند؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۲۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها