امیرخسرو دهلوی:ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
❈۱❈
ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد
خنجر زهراب داده در کف قصاب داد
❈۲❈
هر خدنگ غمزه ای را کاو به شست ناز بست
آن خدنگ اول نشان بر سینه احباب داد
باز آن ابرو کمان غمزه زن قصد که کرد
چشم او باری ز مژگان ناوک پرتاب داد
❈۳❈
وین کجا ماند ز چشم و ابرویش زین سان که او
ترک مست کافری را راه در محراب داد
کامنت ها