امیرخسرو دهلوی:شبی همچون سواد چشم پاکان نهفته رو، ز چشم خوابناکان
❈۱❈
شبی همچون سواد چشم پاکان
نهفته رو، ز چشم خوابناکان
ز نور او کینه پرتوی بدر
ز قدر او نموداری شب قدر
❈۲❈
فلک مه را بسی دندانه کرده
وزان گیسوی شب را شانه کرده
مهش در چشم نیکان ریخته تاب
فگنده چشم بد را پردهٔ خواب
❈۳❈
چو زینسان زیوری بستند شب را
به احمد جبرئیل آمد طلب را
نویدش داد کای سلطان عشاق
به عزم عرش والا، قم علی الساق
❈۴❈
براقی پیشکش کردش فلک گام
که وهم از وی به حجت تگ کند وام
دو گامی زین جهان تا آن جهانش
دو جولان از مکان تا لا مکانش
❈۵❈
سیه چتر از شب معراج بازش
ز «سبحان الذی اسری» طرازش
نخست اسپش به سیر فکرت آسا
شد از بیت الحرم در بیت اقصا
❈۶❈
سبک، گنبد به گنبد شد روانه
ز بیتی تا به بیتی، خانه خانه
گذشت از هفت سیاره به یک دم
ز دوشش برج بلکه از شش جهت هم
❈۷❈
ره از صف ملائک گشته صف صف
هم از رف برگذشت و هم ز رفرف
بسدره ماند هم پرواز والا
وز آنجا رفت بالا مرغ بالا
❈۸❈
رسید آنجا که نتوان گفت جائی
هوائی در گرفتش بی هوائی
در آمد خازنی از وحدت آباد
جهت را شش خزینه داد بر باد
❈۹❈
جهت چون پرده برد از پیش دیدار
جمالی بی جهات آمد پدیدار
چو هستی نیست گشت از هست بی نیست
عیان شد هستی ای کوهست معنیست
❈۱۰❈
لقائی دید کانجا دیده شد گم
نه دیده بل همه هستی مردم
در آن حضرت چو خواهش را محل دید
همه مشکل به کار خویش حل دید
❈۱۱❈
گروه خویش را فریاد رس گشت
گران بار عنایت باز پس گشت
از آن بخشش که دامانش گران کرد
ره آوردی به مسکینان روان کرد
❈۱۲❈
به یک قطره ز دریای الهی
فرو شست از همه امت سیاهی
هزاران شکر یزدان را که ما را
سبرد آن فرخ ابر با حیا را
❈۱۳❈
که چون خورشید حشر آید به گرما
از آن بی سایه باشد سایه بر ما
خطابش سکه بر دینار خور زد
قمر را مهر و انشق القمر زد
❈۱۴❈
سریر شرع، تخت پائدارش
به تختش چار عمده چار یارش
از آن هر چار ایمان سخت بنیاد
چنان کز چار عنصر آدمی زاد
❈۱۵❈
ابوبکر اول آن هم منزل غار
که دوم جای پیغمبر شدش یار
عمر دوم، که بستد جان ز فرزند
که زنده کرد از آن عدل خداوند
❈۱۶❈
سوم عثمان، دو صبح صدق را مهر
که گشت از مهر قرآن روشنش چهر
چهارم حیدر آن در هر هنر فرد
فقیه و عالم و مرد و جوان مرد
❈۱۷❈
دگر یاران که سیارات نوراند
امم را پیشوای راه دوراند
ز ما بادا درود بی کرانه
فراوان خاک بوس چاکرانه
❈۱۸❈
نخست اندر جناب مصفائی
کزو دارد دل ما روشنائی
پس اندر خدمت آن پاک جانان
که بودند آن ملک را هم عنانان
❈۱۹❈
مبادا جان ما بی یادشان شاد!
همیشه یادشان در جان ما باد!
کامنت ها