گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:گل نو رسید و بویی ز بهار من نیامد چه کنم نسیم گل را که ز یار من نیامد

❈۱❈
گل نو رسید و بویی ز بهار من نیامد چه کنم نسیم گل را که ز یار من نیامد
دل من چرا چو غنچه نشود دریده صد جا؟ که صبا رسید و بویی ز نگار من نیامد
❈۲❈
اگر، ای حریف، داری نظری به روی یاری به بهار خویش خوش شو که بهار من نیامد
همه عمر تشنه بودم به امید آب حیوان به جز آب شور دیده به کنار من نیامد
❈۳❈
شب و روز جدول خون به دو رخ چه سود دارد؟ چو ستاره سعادت به کنار من نیامد
منم و خرابه غم ز خوشی خبر ندارم چو ازان دیار مرغی به دیار من نیامد
❈۴❈
من خون گرفته کردم و نظری و کشته گشتم تو بدان که او به عمدا به شکار من نیامد
ز شراب و عشق و مستی چه شناسد او خرابی پسر کسی که دردی ز خمار من نیامد
❈۵❈
به شب نشاط، یارا، چه خبر تراز خسرو؟ که به جانب تو روزی شب تار من نیامد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

انسیه آرزومندی
2016-08-11T17:10:39
'من خون گرفته کردم نظری و کشته گشتم' صحیح است.