گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:گذرد مهی و یک شب به منت گذر نباشد برود شبی و ما را خبر از سحر نباشد

❈۱❈
گذرد مهی و یک شب به منت گذر نباشد برود شبی و ما را خبر از سحر نباشد
ز سر کرشمه هر دم گذری به سوی دیگر به دو رخ تو همچو ماهی، به منت گذر نباشد
❈۲❈
رسدت بر اوج خوبی، اگر آفتاب گردی که در آفتاب گردش چو تویی دگر نباشد
نتوان ز بعد دیدن نظر از تو برگرفتن نتواند آنکه چشمش بود و نظر نباشد
❈۳❈
سخن تو آن حلاوت که شکر توانش گفتن ز غم تو دارد، ارنی سخن از شکر نباشد
خبرم مپرس از من، چو مقابل من آیی که چو در رخ تو بینم ز خودم خبر نباشد
❈۴❈
به ملامتم همه کس در صبر می نماید نه بد است صبر، لیکن چکنم، اگر نباشد
دل مستمند خسرو سخن تو پیش هر کس چو قلم فرو نخواند، اگرش دو سر نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها