امیرخسرو دهلوی:خوبرویان به دل سوخته ساغر ندهند به جز از خون جگر شربت دیگر ندهند
❈۱❈
خوبرویان به دل سوخته ساغر ندهند
به جز از خون جگر شربت دیگر ندهند
ای خوشا کشته شدن بر در خوبان که اگر
تیغ بر دست رقیبان ستمگر ندهند
❈۲❈
در نگیرد به بتان گریه گرم و دم سرد
کاین درختان به چنین آب و هوا بر ندهند
عاشقان در نظر دوست چو جان افشانند
چه متاعی ست دو عالم که صلا در ندهند!
❈۳❈
ماه و خور چون تو نه اند، ای دل و جان منزل تو
کان ولایت که تو داری به مه و خور ندهند
غمزه را کار مفرمای به شهر اسلام
که مسلمانان شمشیر به کافر ندهند
❈۴❈
ما به خون خوردن و او بادگران چتوان کرد
چشمه روزی خضر شد به سکندر ندهند
ای صبا، زان سر کو منتظران را گردی!
تا بدین دیده دگر زحمت آن در ندهند
❈۵❈
به نظر بس کن و ذکر لب و دندان بگذار
زانکه خسرو به گدایی در و گوهر ندهند
کامنت ها