امیرخسرو دهلوی:کنون از فتح هندوستان دهم شرح کنم دیباچهٔ گرشاسپ را طرح
❈۱❈
کنون از فتح هندوستان دهم شرح
کنم دیباچهٔ گرشاسپ را طرح
بگویم آنچه کرد از کاردانی
گهی لشکر کشی گه پهلوانی
❈۲❈
که چون شاه جهان شد عار باشد
که ذکر او بدین مقدار باشد
به جز یک فتح ملک «دیو گیری»
که کرد این کار شاهان در امیری
❈۳❈
به دولت زان پسش کین چرخ خم پشت
کلید فتح دهلی داد در مشت
چو ملک سند هو کوهستان و دریا
به طاعت گاه فرمان شد مهیا
❈۴❈
به قدرت رای زد بخت بلندش
که رای «گوجرات» افتد به بندش
خلل در سومنات افگند زانسان
که شد بت خانهٔ گردون هراسان
❈۵❈
روان گشت از پی پیل و خزائن
الغخان معظم سوی «جهائن»
بسوی حصن «رنتهنبور» شد تیز
کزان که لاله که لاله رویاند به خونریز
❈۶❈
از آن پس نامزد شد لشکر شاه
که بر سمت «تلنگی» به سپر دراه
از آن پس نامزد شد «بار بک» باز
که سازد پیل معبر طعمهٔ باز
❈۷❈
کند بر دور لشکر دست بر دست
دلیران را ز خون معبری مست
سواحل تا حد «لنکا» بگیرد
به قطره عرضهٔ دریا بگیرد
❈۸❈
همه خاک سواحل تا سر اندیب
کند از بوی عنبرین طیب
بدین گونه که باید پایه بالا
مکر هم زادهٔ او شمس والا
❈۹❈
خضر خانی کز اقبال مبینش
گواهی میدهد نور جبینش
چو بخت خود جوان و پیر تدبیر
چو نام خویش خورشید جهانگیر
❈۱۰❈
هنوزش تیغ فتح اندر نهفته است
هنوزش یک گل از صد ناشگفته است
کامنت ها