امیرخسرو دهلوی:ای که از خاک درت دیده منور گردد وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
❈۱❈
ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد
❈۲❈
گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
گوش ابلیس چو قرآن شنود کر گردد
ناوکی بر دل ریشم فگن، ای دیده من
تا بود ریش درونم به برون سر گردد
❈۳❈
ای بسا جان به سر کوی تو شد خون و هنوز
می رود تا به سر کوی تو محشر گردد
سازمش خون و به پیش سگت اندازم، اگر
بی جراحت ز سر کوی تو دل برگردد
❈۴❈
اشک خسرو همه از خون جگر ساخته است
از قدمهات چو ریزم، همه گوهر گردد
کامنت ها