امیرخسرو دهلوی:دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد ناله من همه کو را شغب و زاری داد
❈۱❈
دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد
ناله من همه کو را شغب و زاری داد
چشم دارم که به خواب اجلم خسپاند
خاک کویت که مرا سرمه بیداری داد
❈۲❈
مست بگذشتی و شد بیخودیم رهزن عشق
تا که همراه شد و بخت کرا یاری داد
همه شب خلق در آسایش و من در فریاد
روز بد بین که دلم را چه گرفتاری داد؟
❈۳❈
یارب، از خون منش هیچ نگیری دامن
گر چه در کشتن من داد جفا کاری داد
عقل کو بر سر من کار نمایی کردی
کارم افتاد، چو بر جان خط بیزاری داد
❈۴❈
همه در بار تو بستند دل و خسرو بین
داد عقل و دل و دین، نیز به سر باری داد
کامنت ها