امیرخسرو دهلوی:باز یاد آن شبم دیوانه کرد کان پسر با من به خواب افسانه کرد
❈۱❈
باز یاد آن شبم دیوانه کرد
کان پسر با من به خواب افسانه کرد
شد خراب این دیده و سلطان حسن
از کجا منزل درین ویرانه کرد؟
❈۲❈
کم مبادش مویی، ار چه زلف را
بهر آزار دل من شانه کرد
شمع مهمان داشت چون پروانه را
مرغ بریانش هم از پروانه کرد
❈۳❈
جان من آن آشنا، گویی تویی
کو مرا از جان خود بیگانه کرد
من نمی دانم که چون باشد پری
شکل تو باری مرا دیوانه کرد
❈۴❈
از دل خسرو چه پرسی حال، کو
قبله را در کار این بتخانه کرد
کامنت ها