گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:گر جام غم فرستی، نوشم که غم نباشد کانجا که عشق باشد، این مایه کم نباشد

❈۱❈
گر جام غم فرستی، نوشم که غم نباشد کانجا که عشق باشد، این مایه کم نباشد
سودای تست در جان، نقشت درون سینه حرفی برون نیفتد تا سر قلم نباشد
❈۲❈
من خود فتوح دانم مردن به تیغت، اما بر تیغ تو چه گویی، یعنی ستم نباشد؟
خونم حلال بادش تا کس دیت نجوید کاندر قصاص خوبان قاضی حکم نباشد
❈۳❈
ای دوست، تا نخندی بر پای لغز عاشق دانی که مست مسکین ثابت قدم نباشد
نزدیک اهل بینش کور است و کور بی شک عاشق که پیش چشمش رنگین صنم نباشد
❈۴❈
گفتی که عشق نفتد تا خوب نبود، آری نارد شراب مستی تا جام جم نباشد
ای باد صبحگاهی، کافاق می نوردی گر دیده ای، نشان ده، جایی که غم نباشد
❈۵❈
خسرو، تو خودنشینی با عاشقان، و لیکن در صیدگاه شیران سگ محترم نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها