گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دی مست بوده ام که ز خویشم خبر نبود من بودم و دو محرم و یاری دگر نبود

❈۱❈
دی مست بوده ام که ز خویشم خبر نبود من بودم و دو محرم و یاری دگر نبود
می رفت آن سوار و بر او بود چشم من می شد ز سینه جان و در آنم نظر نبود
❈۲❈
سوز دلم بدید و ز چشمش نمی نریخت این یار خانه سوخته را اینقدر نبود
دیوانه کرد عاشقی و بیدلی مرا یارب، دلم که برد، کجا شد، مگر نبود؟
❈۳❈
خوش بوده ام که با تو نگاهی نداشتم باری ز آب دیده ام این درد سر نبود
دوش آمدی و معذرتی گر نکردمت معذور دار از آنک ز خویشم خبر نبود
❈۴❈
بر من ز روزگار بسی فتنه می گذشت چشمت بلا شد، ارنه به جانم خطر نبود
پیوسته روز غمزدگان تیره بود، لیک از روزگار تیره من تیره تر نبود
❈۵❈
خسرو ز بهر عشق گذشته چه غم خوری؟ چون رفت، گومباش، اگر بود و گر نبود

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود فروزنده
2022-01-03T22:56:02.7757758
اگر بود و گر نبود صحیح است "ور" را در چند متن دیده ام که نمی توان به صحت ان اطمینان داشت