گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:باد آمد و ز گمشده من خبر نداد زان رو غباری از پی این چشم تر نداد

❈۱❈
باد آمد و ز گمشده من خبر نداد زان رو غباری از پی این چشم تر نداد
آمد بهار و تازه وتر شد گل و صبا زان سرو نوجوان خبر تازه بر نداد
❈۲❈
خوشوقت بادکش گذری هست از آن طرف هر چند دور مانده ما را خبر نداد
من چون زیم که هیچ گه آن نوبهار حسن بویی ز بهر من به نسیم سحر نداد
❈۳❈
مردم ز بهر دیدن سیرش، دریغ داشت دستوریم همم ز پی یک نظر نداد
گفتم، چگونه می کشی و زنده می کنی؟ از یک جواب کشت و جواب دگر نداد
❈۴❈
دل برد، گر نداد، نه جای شکایت است کالای خویش را چه توان کرد، اگر نداد
بگذار تا به قحط وفا جان دهم، ازآنک تخم وفا که کاشته بودیم بر نداد
❈۵❈
دور از درت به کنج فراق تو بنده سر بنهاد و آستان ترا درد سر نداد
نادیدنت بس است سزا دیده را که او در راه عشق توشه ما جز جگر نداد
❈۶❈
آمد به روی آب همه راز ما ز چشم ما را کجاست گریه خسرو که در نداد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود عندلیب
2017-02-23T04:49:15
در مصرع اول بیت نخست، بنظر میرسد به جهت حفظ وزن، کلمه ای دو بخشی بعد از "و" بایستی اضافه شود مانند:گفتم چگونه می کشی و "دگر" زند می کنییاگفتم چگونه می کشی و "گهی" زند می کنی
مسعود عندلیب
2017-02-23T04:51:28
اصلاح حاشیه قبلی اینجانب:در مصرع اول بیت نخست، بنظر میرسد به جهت حفظ وزن، کلمه ای دو بخشی بعد از "و" بایستی اضافه شود مانند:گفتم چگونه می کشی و "دگر" زنده می کنییاگفتم چگونه می کشی و "گهی" زنده می کنی
رضا
2018-02-15T14:09:48
سلام درجستجوی غزل188هستم.لطفا همکاری بفرمایید.باتشکر