امیرخسرو دهلوی:چو ترک مست من آلوده شراب درآید ز شور او نمکی در دل کباب درآید
❈۱❈
چو ترک مست من آلوده شراب درآید
ز شور او نمکی در دل کباب درآید
لبش اگر کشدم در سوال بوسه، نترسم
ولیک غمزه مبادا که در عتاب درآید
❈۲❈
بیا که زاهد خشک ار شبیت مست بیابد
به جرعه تر کند آن زهد و در شراب درآید
به گرد دیده خود خاربستی از مژه کردم
که نی خیال تو بیرون رود نه خواب در آید
❈۳❈
گهی که روی به دیوار بهر راز تو آرم
عمارتیست که اندر دل خراب درآید
سر از دریچه برون کردهای، بسوختم آخر
رها مکن که در آن روزن آفتاب درآید
❈۴❈
کج است تیر مژه، راست میزنی به دل من
که تیر کج چو به آتش رسد به تاب درآید
ز بهر دیدن هندوستان زلف تو هر شب
بیا ببین که ز سیلاب چشم آب درآید
❈۵❈
ز گریه در غم رویت به چشم خسرو بیدل
نماند آب اگر، بو که خون ناب درآید
کامنت ها