گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:مهی گذشت که چشمم خبر ز خواب ندارد مرا شبی ست سیه رو که ماهتاب ندارد

❈۱❈
مهی گذشت که چشمم خبر ز خواب ندارد مرا شبی ست سیه رو که ماهتاب ندارد
به جان دوست که مرده هزار بار به از من که باری از دل بدخوی من عذاب ندارد
❈۲❈
تو ای که با مه من خفته ای به ناز، شبت خوش منم که روز مراد من آفتاب ندارد
چه گویمت که بخوابم بس است دیدن رویت مخند بیهده بر بیدلی که خواب ندارد
❈۳❈
نه عقل ماند و نه دانش، نه صبر ماند و نه طاقت کسی چنین دل بیچاره خراب ندارد
به کوی تو همه روی زمین به گریه بنشستم هنوز بر در تو روی زردم آب ندارد
❈۴❈
ز حال خسرو پرسی، چه پرسیش که ز حیرت به پیش روی تو جز خامشی جواب ندارد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها