گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:چو نقش چشم توام در دل حزین گردد مرا نفس به دل خسته تیغ کین گردد

❈۱❈
چو نقش چشم توام در دل حزین گردد مرا نفس به دل خسته تیغ کین گردد
ترا به دیده کشم، لیک غیرتم بکشد که با تو مردمک دیده همنشین گردد
❈۲❈
شده ست خاک به کویت هزار عاشق بیش بدین هوس که ته پای بر زمین گردد
کجا سلامت دلها به کوی تو جایی هزار بار بلا گرد عقل و دین گردد
❈۳❈
چه پرسیم غم شبها که چون رود تا روز تمام شب بدنش چون تو نازنین گردد
قبول تو نشود قطره های خون از چشم اگر چه حقه من لعل راستین گردد
❈۴❈
خیال بوسه همی گرددم به سینه، ولی کجاست بخت که اندر دلت همین گردد
شبی که خواهم دل را سبک کنم با خویش غم آیدم به دل و کوه آهنین گردد
❈۵❈
در اهل شهوت، خسرو، مجوی عشق که عقل چو هست ذوق مگس گرد انگبین گردد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۹۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها