امیرخسرو دهلوی:اگر ز پیش برانی مرا که بر خواند وگر مراد نبخشی که از تو بستاند؟
❈۱❈
اگر ز پیش برانی مرا که بر خواند
وگر مراد نبخشی که از تو بستاند؟
به دست تست دلم حال او تو می دانی
که حال آتش سوزنده شمع می داند
❈۲❈
برفت آنکه بلای دل است و افت جان
مگر خدای تعالی بلا بگرداند
چه اوفتاد که آن سرو راستین برخاست؟
خیر برید به دهقان که سرو بنشاند
❈۳❈
چراغ مجلس روحانیان فرو میرد
گر او به جلوه شبی آستین برافشاند
تحیتی که فرستاده شد بدان حضرت
گر این مقوله نخواند، درو فرو ماند
❈۴❈
سرشک دیده خسرو چنین که می بینم
اگر به کوه رسد، کوه را بغلتاند
کامنت ها