گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:مرا غمی ست که پیدا نمی توانم کرد حکایت دل شیدا نمی توانم کرد

❈۱❈
مرا غمی ست که پیدا نمی توانم کرد حکایت دل شیدا نمی توانم کرد
تو حال من خود ازین روی زرد بیرون بر که من به روی تو پیدا نمی توانم کرد
❈۲❈
درونه خون شد و سختی جان من بنگر که دل هنوز شکیبا نمی توانم کرد
بدین خوشم که تو باری درون جان منی من ار به خاطر تو جا نمی توانم کرد
❈۳❈
ازان گهی که تماشای روی تو کردم به هیچ باغ تماشا نمی توانم کرد
مگر تو خود به کرم باز بخشی این دل ریش که من ز شرم تقاضا نمی توانم کرد
❈۴❈
گذاشتم دل خسرو به زلف تو، چه کنم؟ ز دزد خواهش کالا نمی توانم کرد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۹۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها