امیرخسرو دهلوی:تا ترا جسم و جان شکار بود هر که را دل بود، فگار بود
❈۱❈
تا ترا جسم و جان شکار بود
هر که را دل بود، فگار بود
کشت خال لب توام، آری
مگس شهد زهردار بود
❈۲❈
هر کسی کز لب تو می نوشد
تا زید هم در آن خمار بود
آن زمانی که سوی تست دو چشم
این دوا کاشکی دوچار بود
❈۳❈
هر که در کوی شاهدان می خورد
پیش ما مسجدش چه کار بود؟
پارسایی که چون جوانانست
در نمازش کجا قرار بود؟
❈۴❈
مست اگر دوزخیست، گو می باش
عاشقان را ز توبه عار بود
غم مرا سوخت، ور چه شرح دهم
بی غمان را کی استوار بود؟
❈۵❈
گریه ام خوش نیایدت، آری
شربت درد خوشگوار بود
در دلم با چنین روارو غم
خرمی را چگونه بار بود
❈۶❈
پای تو زین پس و سر خسرو
عمر باید که پایدار بود
کامنت ها