امیرخسرو دهلوی:دل ز نادیدنت به جان نشود اگرم هوش بیش از آن نشود
❈۱❈
دل ز نادیدنت به جان نشود
اگرم هوش بیش از آن نشود
مخرام اینچنین به نازکه تا
خلق را جان و دل زیان نشود
❈۲❈
دیده را خاک پات روشن شد
نور بر دیده ها گران نشود
تو چسان می رباییم، باری
تن مرده به حیله جان نشود
❈۳❈
مرغکت، بیند ار به باغ روی
پیش هرگز به آشیان نشود
عشق پشتم شکست و کیش گراینست
تیر خسرو چرا کمان نشود؟
کامنت ها