امیرخسرو دهلوی:آنچه یک چند آب حیوان کرد لب لعلت هزار چندان کرد
❈۱❈
آنچه یک چند آب حیوان کرد
لب لعلت هزار چندان کرد
چون بدید آفتاب رنگ لبت
لعل را زیر سنگ پنهان کرد
❈۲❈
ابر از رشک در دندانت
گوهر خویش را پریشان کرد
تو بت آزری و نقش رخت
آتش سینه را گلستان کرد
❈۳❈
تا نروید گلی چو تو در باغ
از دم سرد من زمستان کرد
چشم بن دور از چنان رویی
که از او چشم دور نتوان کرد
❈۴❈
عاشقان را نهاد چشم تو بند
وانگه اندر چه زنخدان کرد
دل در آویخت جعد تو به رسن
وانگه از غمزه تیر باران کرد
❈۵❈
هیچ روزی نگشت سایه که غم
نه سرم راچوسایه گردان کرد
گشت ویران زگریه خانه چشم
غم چنین چند خانه ویران کرد
❈۶❈
دید خسرو خطت چوبالب گفت
که خضرمیل آب حیوان کرد
کامنت ها