گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:مرا از روی هر دلبر تجلی میکند رویش نه از یکسوش می بینم که میبینم ز هر سویش

❈۱❈
مرا از روی هر دلبر تجلی میکند رویش نه از یکسوش می بینم که میبینم ز هر سویش
کشد هر دم مرا سویی کمند زلف مه رویی که اندر هر سر موئی نمیبینم بجز مویش
❈۲❈
ندانم چشم جادویش چو افسون خواند بر چشمم که در چشمم نمییابد بغیر از چشم جادویش
فروغ نور رخسارش مرا شد رهنمون ورنه کجا پی بردمی سویش ز تاریکی گیسویش
❈۳❈
از آن در ابروی خوبان نظر پیوسته میدارم که در ابروی هر به رو نمیبینم جز ابرویش
بیاض روی دلجویش بصر را نور افزاید سویدا میکند روشن سواد خال هندویش
❈۴❈
درختان جمله در رقصند و در وجدند و در حالت مگر باد صبا بویی به بستان برد از بویش
به پیش مغربی هر ذرّه ای زان مغربی باشد که از هر ذرّه خورشیدی نماید پرتو رویش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها