شمس مغربی:ما از میان خلق کناری گرفته ایم واندر کنار خویش نگاری گرفته ایم
❈۱❈
ما از میان خلق کناری گرفته ایم
واندر کنار خویش نگاری گرفته ایم
دامن نخست بر همه عالم فشانده ایم
وانگه بصدق دامن یاری گرفته ایم
❈۲❈
از بهر قوت و طعمه شاهین جان و دل
از مرغزا قدس شکاری گرفته ایم
سرگشته گشته ایم چو پرگار سالها
تا بر مسال نقطه قراری گرفته ایم
❈۳❈
صد بار برون جسته ایم از حصار تن
تا بهر جان خویش حصاری گرفته ایم
اندر میان گرد به مردی رسیده ایم
تا عاقبت عنان سواری گرفته ایم
❈۴❈
با آنکه هیچ کار نیاید ز مغربی
او را بیاری از پی کاری گرفته ایم
کامنت ها