شمس مغربی:ای روی تو مهر و کَون ذرات ذات تو برون ز نفی و اثبات
❈۱❈
ای روی تو مهر و کَون ذرات
ذات تو برون ز نفی و اثبات
ذرّات کجا رسند در مهر
ذرات کجا و مهر هیهات
❈۲❈
اسماء و صفات کَون هر یک
در ذات تو اند محو لذّات
نی اسم و نه نعت بود آنجا
نه رسم و نه شکل و وضع همتات
❈۳❈
چون خاست ظهور از مظاهر
اسما و صفات را کمالات
موجود شدند بهر این کار
ارضین و عناصر و سماوات
❈۴❈
مسطور معین و مبین
شد برورق وجود آیات
از روی نگار و از قوابل
دیدیم عیان بی محادات
❈۵❈
یک معنی و صد هزار صورت
یک صورت و صد هزار مرآت
مصباح رخ ترا نگارا
کَونین زجاجه است مشکوات
❈۶❈
مهر تو بغربی عیان شد
با آنکه عیان از اوست ذرّات
کامنت ها