شمس مغربی:اگر ز روی براندازد او نقاب صفات دو کَون سوخته گردد ز نور پرتو ذات
❈۱❈
اگر ز روی براندازد او نقاب صفات
دو کَون سوخته گردد ز نور پرتو ذات
به پیش تاب تجلی ذات محو شود
چنانکه هست کشته از فروغ صفات
❈۲❈
مجوز کَون و ثباتی به پیش برتو او
که بسته را نتوان بافت پیش باد ثبات
دلا نقاب برافکن ز روی او و مپرس
ز آنکه سوخته گردی در آتش سبحات
❈۳❈
بنور روی تو کان نور نورا نوار است
بخاک کوی تو کان آتش است و آب حیات
ازین هلاک میندیش و باش مردانه
که آن هلاک بود موجب خلاص و نجات
❈۴❈
اگر تو محو نگردی کجا شوی مثبت
بمحو خویش طلب گر طلب کنی ثبات
بمغربی است نهان آفتاب رخسارش
اگرچه هست عیان از فروغ او ذرات
کامنت ها